برنامه کُپهکاری و بذرکاری در گردنهسبز به پایان رسید. این منطقه گونههای ذخایر جنگلی شامل گَوَن، اُرس(وُهل)، بادام کوهی، بنه و دیگر گونههای ارزشمند دارویی، خوراکی و . را در خود میپروراند و دارای محدودهای بسیار غنی و باارزش است. تابستان گذشته گستره پهناوری از این منطقه در آتش بیاحتیاطی سوخت و خاکستر شد.
گروه مردمی دیدهبان استهبان» مجری این برنامه، با همراهی شرکت فروآلیاژ رباط» و نظارت اداره منابع طبیعی استهبان، احیاء بیش از ۳۰۰,۰۰۰ مترمربع (۳۰هکتار) از این محدوده ارزشمند را به اتمام رساند. در این برنامهی بذرکاری، چندین گونهی بومی از جمله بادام کوهی، ارژن، تنگرس و کیکم کاشته شد.
امیدواریم این اقدامات در جهت بهبود شرایط کیفی این محدوده مرتعی و جنگلی، پیامدها و تاثیرات خوبی داشته باشد.
مهمترین اقدام پس از کاشت، قُرُق منطقه هست که بیتردید توسط اداره منابع طبیعی استهبان پیگیری و انجام خواهد شد.
گروه مردمی دیدهبان استهبان نیز همراه و پیگیر این موضوع خواهد بود.
محوطه مقبره محمدشیرین مغربی، شاعر شیرینسخن قرن نهم هجری در آیندهی نزدیک به بوستان مغربیه» تبدیل میشود.
حسن تاج پیکر، شهردار استهبان ضمن تشکر از زحمات و همکاریهای شورای اسلامی شهر، فرماندار، مدیریت آموزش و پرورش، اداره اوقاف و امور خیریه و نیز حمایت ارزشمند دوستداران فرهنگ و هویت استهبان گفت: برای تملک و ساخت این مجموعه اعتباری بالغ بر سی میلیارد ریال با تصویب شورای شهر پنجم از محل درآمدهای شهرداری تخصیص یافته است.
ساخت این مقبره شکوهمند و زیبا در سال ۱۳۳۷ خورشیدی به همت معینی، کفیل وقت اداره فرهنگ استهبان و توسط مهندس صدرهاشمی و با برداشتی از معماری آرامگاه حافظ، طراحی و اجرا شده است. بر روی سنگ قبر مغربی» و در حاشیه این جملات نوشته شده است:
مولانا شیخ محمد شیرین مغربی از فحول موحدین که با شاهرخ ابن تیمور معاصر بوده و با کمال خجندی ملاقات نموده است.حضرت مولانا محمد شیرین، مرید شیخ اسماعیل سمنانی و او مرید شیخ عبدالرحمان اسفراینی است که خرقه از جناب شیخ محی الدین اعرابی پوشیده و به طریق توحید کوشیده، مولدش قریهٔ نائین، عمرش 60 سال، تاریخ وفات ایشان 809 ه.ق، دیوانش مشهور و مغربی تخلصش بوده است.»
این بنای تاریخی در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۸۷ با شمارهٔ ثبت ۲۳۳۸۸ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این روزها تصاویر هوایی زیادی از تالاب بختگان و طشک در گروه های مجازی و صفحات اینترنت میبینیم. این تصاویر و پهنههای آبی رنگ داخل آن، حکایت از آبگیری این تالابها دارد و هر کسی این تصاویر را میبیند، یک رابطه ذهنی بین رهاسازی حقابه و این صحنه های آبی رنگ ایجاد میکند.
تا قبل از شروع خشک شدن بختگان در حوالی سال۱۳۸۶، میانگین دهساله آب ورودی به تالاب بختگان حدود ۷۰۰ تا ۷۵۰ میلیون مترمکعب بوده است. از این مقدار آب ورودی، تقریبا ۴۰۰ میلیون مترمکعب از رودخانه کُر و سیوند، حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ میلیون مترمکعب شامل روانآبها و پسابهای کشاورزی و نیز بارشهای مستقیم بر بستر تالاب هم حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون مترمکعب بوده است.
در روز ۲۴ آبانماه ۹۹، با پیگیریهای مستمر اداره کل محیط زیست فارس و تایید استانداری، سازمان آب منطقهای فارس ۵۵ میلیون مترمکعب حقابه محیط زیستی را برای تالاب بختگان رهاسازی نمود. از این مقدار حدود ۱۵ میلیون مترمکعب برای شارژ رودخانه بود و در خوشبینانهترین حالت، چهل میلیون مترمکعب آب به تالاب رسیده است.
اگر این میزان آب رهاسازی شده را با ورودی واقعی آب در سالهای نه چندان دور مقایسه کنیم (حدود۷۰۰میلیون مترمکعب)،
این میزان حقابه در برابر پهنه ۸۵۰۰۰ هکتاری بختگان بسیار ناچیز است. البته این گفته ناقض زحمات و پیگیریهای مسئولین امر نیست، میزان توقع و نیاز تالاب بسیار بیشتر از این مقدار آب هست و لاجرم به این موضوع باید رسیدگی شود.
متوسط بارشهای هفدهم آذر ماه ۹۹ در محدوده تالاب بختگان حدود ۴۰ میلیمتر بوده است. این بارش به طور مستقیم و بدون واسطه، حدود ۳۵ میلیون مترمکعب آب را برای تالاب فراهم کرد.
همچنین میزان روانآبهایی که از مسیلهای اطراف تالاب وارد آن میشود نیز قابل تامل است، هر چند در بارش اخیر قابل توجه نبود. سرجمع این دو منبع تامین آب تالاب را میتوان با میزان حقابه اخیر یکسان دانست و حتی کمی بیشتر از حقابه، چون هیچ گونه برداشت غیرقانونی از آن صورت نمیگیرد. (برخلاف حقابه)
برگردیم به موضوع حقابه، اگر در خوشبینانهترین وضعیت، فرض بگیریم ۴۰ میلیون مترمکعب آب وارد تالاب ۸۵ هزار هکتاری بختگان شود، نفوذ در زمین و تبخیری هم صورت نگیرد و از طرفی بستر هم مسطح و بدون پستی و بلندی باشد. با این فرضیات محال، این حجم آب در تالاب بختگان، ارتفاعی معادل ۴٫۷ سانتیمتر خواهد داشت.
اما نکته مهم این است که تالاب خشکیده و تشنه هست، آب در بستر نفوذ میکند، تبخیر نسبی هر روزه قطعا وجود دارد و بستر تالاب هم شامل پستی و بلندیهای زیادی است و آبهای ورودی باید کاسه به کاسه پیش رود تا کل تالاب آبگیری شود.
در ورودی بختگان، اولین بسترِ گود و پست، دقیقا بعد از مصب رودخانه و در منطقه دوشاخ قرار دارد. مساحت قسمت عمیقتر این محدوده تقریبا ۳۰ کیلومتر مربع هست. اگر حقابه ۴۰ میلیون مترمکعبی به طور کامل وارد این بستر تالابی شود، مساحتی برابر با ۱٫۳ متر خواهد داشت. البته این نتیجه بدون در نظر گرفتن نقشه توپوگرافی منطقه هست و قطعا عدد درستی نیست و تنها برای فهم موضوع محاسبه و بیان شده است.
با توجه به موارد پیشگفته، میتوان نتیجه گرفت که:
- آبهایی که در نقشههای هوایی تالاب بختگان دیده میشود، بیشتر متاثر از آخرین بارش هست نه حقابه
- میزان حقابه تالاب بختگان بسیار بیشتر از این مقداری است که در سال قبل و امسال رهاسازی شد. باید برنامهها به سمت و سویی تغییر کند که موضوعات محیط زیست اولویت واقعی دستگاههای تصمیم ساز و نهادهای مجری برنامهها باشد نه یکاری، اثرات این اقدامات باید در تالابهای استان دیده شود. اولویت تخصیص حقابه تالابها باید بر اساس قوانین باشد نه چیز دیگری.
- تاثیر بارشها و نزولات آسمانی بسیار چشمگیر و مهم است. با توجه به محاسبات بالا، در آخرین بارش تقریبا معادل یکهیجدهم نیاز متوسط تالاب، آبِ بدون واسطه وارد تالاب بختگان شد.
- روانآبها نقش بسیار پررنگی در زنده نگهداشتن تالاب دارند و باید موانع رسیدن روانآبها به تالاب بررسی و اصلاح گردد.
به دلیل فعالیتهای عمرانی، کشاورزی، راهسازی و . در برخی از محدودههای تالاب بختگان، مسیلها و آبراههها مسدود شدهاند. حجم زیادی از آب جاری حاصل از بارشها، به جای ورود به تالاب، در پشت موانع مذکور گرفتار میشوند و نیاز تالاب همچنان بیپاسخ میماند.
تالاب بختگان نیازمند مدیریت علمی و به دور از ت است. احیاء این تالاب بزرگ و ارزشمند امکانپذیر است اگر نگاه و تصمیمات در مسیر بهتری هدایت شوند. یادمان نرود که قانون، حقابه تالابها را پس از آب شُرب در جایگاه دوم قرار داده است، حتی قبل از حقابه کشاورزی
نزدیک به سی سمن فعال در حوزههای مختلف میراث فرهنگی، صنایع دستی، گردشگری و میراث طبیعی با انتشار نامهای سرگشاده خطاب به رییسجمهور از وی خواستند که برای مدیریت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در دولت جدید از چهرههای ی استفاده نکند. آنها ضمن درخواستِ پشتیبانی دولت از طرح وزارتخانه شدن سازمان میراث همچنان بر معرفی بههنگام ریاست این سازمان و بدون وابسته کردنِ آن به شرایط تأیید وزیران در مجلس پای فشردند.
متن کامل نامه به شرح زیر است:
رییسجمهور گرامی
آقای دکتر
درود بر شما؛
از آن جایی که کنشگران حوزههای میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، از جمله ما، تقریباً یکپارچه در دو انتخابات ریاستجمهوری، و بهویژه انتخاباتِ اخیر، پشتیبان شما بودهایم و قصد هم نداریم که پس از این تنها مشاهدهگر باشیم، چرا که پیروزیِ شما را در راه سختِ پیش بردنِ جامعه به سوی توسعهی پایدار در واقع کامیابی خودمان میدانیم و در نظر داریم در چهار سال آینده، بیش از پیش، در کنار شما و یاریگرِ شما باشیم، خواهشمندیم به خواستهای ما برای کوشاتر کردن کنشگرانِ این حوزه توجه فرمایید:
1. نخست، همچنانکه بارها عرض کردیم، خواهشمندیم برای تبدیل شدنِ سازمانِ میراث فرهنگی به وزارتخانه یاریگرِ آن گروه از نمایندگان مجلسِ شورای اسلامی باشید که این موضوع را طرح کرده و پیگیرند؛ چرا که وزارتخانه شدن این سازمان، جدا از آنکه آن را از دیدِ توان چانهزنی برای پاسداری از میراث فرهنگی و داشتن بودجهی کافی برای این هدف و ایجاد زیرساختهای صنعتِ گردشگری توانمند مینماید، نشان از جایگاه و ارج نهادنِ ویژهی شما و دولتتان به این حوزه دارد. شوربختانه دنبال شدنِ وضعیتِ کنونی، بهزعم منتقدان، تنها میتواند به نگاه حیاطخلوتیِ دولت به این حوزه تعبیر شود که فقط برای گروههای ویژهخوارِ لانهکرده در آن سودمند است. از این رو، خواهشمندیم از ریاستِ محترمِ سازمان بخواهید که دست از تلاش برای مخالفت با این تغییر بردارد.
2. عدم معرفی ریاستِ جدید برای این سازمان، در هنگامی که وزیرانِ پیشنهادیتان را به مجلس محترم شورای اسلامی معرفی میکنید، باز میتواند مؤید همان وضعیتی باشد که در چهار سال گذشته گریبانگیر سازمانِ میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بوده است؛ یعنی، نگاه ی به این سازمان و اینکه اگر فرد نزدیکی به شما نتوانست آرای مجلسیان را برای نشستن بر کُرسیِ وزارت به دست بیاورد به ریاستِ این سازمان گمارده خواهد شد. خواهشمندیم چنین نکنید و گزینهی مشخصِ خود برای ریاست بر این سازمان را همان هنگام پیشنهاد دهید.
3. در این روزها نامهای بسیاری برای بر دوشِ گرفتنِ مسؤولیت ریاست سازمان مطرح میشوند و لابیهای رسانهایِ چندی مدعی هستند که گزینهی مورد نظرشان نهایی است. شوربختانه بیشتر این نامها یا یانی هستند که همچون سه ریاست این سازمان در دولتِ پیشین فاقد کمترین تجربه در این حوزه و آشنایی با مبانیِ آن هستند که پیشنهادِ احتمالیشان توسطِ شما تنها بر سرخوردگیِ کارشناسان و دلسوزانِ این حوزهها خواهد افزود یا کارشناسانی هستند که تجربهی مفید و حتی گاهی خوشنامیای در این حوزهها ندارند. در میان این نامها البته چند تنی بودند که در حد و حدود این مقام هستند: یا پیشینهی خوبی در مدیریتِ بخشی از آن داشته یا در بخش خصوصی نوآوریهایی داشتهاند و یا در خصوصِ ارتقای آن تلاشهایی انجام دادهاند. فراموش نکنیم اگر اندیشهی طرح نامهای ی، ولو در ظاهر، به قصدِ گشایشی در صنعتِ گردشگری هم بوده باشد که نیاز به تجربهای ملی و قدرتمند داشته باشد در طی سالهای گذشته میبایست ناکارامدیاش به شما و پیشنهاددهنگانِ این ایده اثبات شده باشد، چرا که جز کارهایی سطحی در این زمینه که به نابودیِ میراث فرهنگی و طبیعیمان انجامیده گامی برای توسعهی صنعتِ گردشگری برداشته نشده است. از این رو، از شما خواهشمندیم به شدت از طرح نامهای دستهی نخست پرهیز کنید.
4. اگر اکنون زمانی برای مشاوره با تشکلهای حوزههای گردشگری، سمنهای میراثی یا تعاونیهای صنایع دستی، و بزرگان و کارکشتگان این عرصهها، برای گزینشِ ریاستی در خور برای سازمان نمانده است، دستکم پیشنهاد میکنیم از کسانی در این مقام بهره ببرید که برای معرفیِ معاونان خود در حوزههای نامبرده بتوانند این کاستی را جبران کرده و از نظر این نهادها بهرهمند شوند.
پیشاپیش از حُسن توجهتان به موضوع سپاسگزاریم.
سمنهای امضاکننده نامه:
دیدهبان یادگارهای فرهنگی و طبیعی ایران
انجمن صنفی راهنمایان و فعالان گردشگری کرمانشاه
انجمن دیدهبان استهبان
انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری استان فارس
انجمن مهرگان
کانون جوانان پارس
انجمن گوزن قهوهای دنا
انجمن معماری و شهرسازی شهرتاش استان قزوین
انجمن تاریخپژوهان مراغه
خانه گردشگری لرستان
انجمن گردشگران پاسارگاد
انجمن میراث کهن طرقبه شاندیز
انجمن مجموعهداران ایران
انجمن فرهنگی افراز
بنیاد فردوسی
انجمن عمارات محروسه ایران
انجمن زیستبانان ایرانزمین
موسسه توسعه پایدار گردشگری علم و فرهنگ
انجمن ایلامشناسی ایران
انجمن ندای کرخه
انجمن فرهنگگستر جنوب
انجمن دوستداران و حافظان خشت خام
بنیاد بادگیرها
انجمن هنرهای سنتی و صنایع دستی پارس
انجمن راهنمایان گردشگری استان گیلان
موسسه گردشگری جلب سیاحان هیرکانی
موسسه اکوتوریستی گیلار تالابهای کاسپین
دیدبان میراث زاگرس
انجمن پارسا سفر جنوب
قابل توجه مسولین شهرستان قرآنی استهبان
تا همین یک سال پیش بر روی این زمین صاف، خانه آیت الله سید ابراهیم اصطهباناتی قرار داشت. اما متاسفانه همین اواخر تخریب شد. آیا نمی شد این یادگار تاریخی را برای تاسیس موزه ای قرآنی حفظ کرد؟!
افسوس .
آیت الله سید ابراهیم اصطهباناتی (میرزا آقا مجتهد) یکی از مدرسین بزرگ حوزۀ علمیه نجف بود. میرزا آقا مجتهد از جمله مراجع بزرگ حوزه نجف بود که بعد از فوت آیت الله اصفهانی، بیشتر مردم ایران از او تقلید می کردند. وی در حدود سال 1374 ه.ق در نجف اشرف وفات نمود و در حسینیّه اى که خود موسس آن بود، دفن گردید.
درباره این سایت